صدا بیزاری یا میسوفونیا
صدا بیزاری
صدابیزاری، صدابیزاری گزینشی، یا میسوفونیا (به انگلیسی: Misophonia) یا تنفر از صدا، اختلالی عصبی است که فرد مبتلا به آن با شنیدن بعضی صداهای خاص دچار احساسات منفی شدیدی مانند عصبانیت، گریختن، تنفر و انزجار میشود. این صداها میتوانند آرام یا بلند باشند.
نشانه ها
مبتلایان به صدابیزاری معمولاً با شنیدن صداهایی مانند جویدن آدامس، صاف کردن گلو، هورت کشیدن، سرفه یا فین فین کردن مداوم، تایپ کردن، یا صدای تق تق مداوم دچار عصبانیت شده و میل شدیدی به ترک محیط پیدا میکنند. محرکهای دیداری مثلاً تکانهای مداوم پا یا دست دیگران در اثر بی قراری، دیدن فرد در حال جویدن آدامس یا جویدن ناخن هم میتوانند عامل تحریک عصبی این افراد شوند. هر فرد به دستهٔ خاصی از محرکها حساسیت نشان میدهد و میزان حساسیت فرد به هر کدام از محرکها متفاوت است.
این احساسات منفی میتواند از متوسط تا زیاد باشد و حتی به اضطراب یا عصبانیت تمام عیار تبدیل شود. همچنین احساس نیاز به ترک سریع مکان هم معمول است. فرد در مواجهه با محرکها ممکن است دچار آشفتگی، حالت تدافعی یا تهاجمی شود. فرد ممکن است با تقلید و شکلک در آوردن، دور کردن خود از محرک یا نشان دادن خشم و عصبانیت به شخص ایجاد کنندهٔ محرک واکنش نشان دهد.
بعضی افراد مبتلا به صدابیزاری تلاش میکنند تماسشان را با محل یا افراد و موقعیتهایی که آنها را در معرض محرکها قرار میدهند محدود کنند. متأسفانه این امر همیشه ممکن نیست. در بیشتر موارد نزدیکترین افراد به فرد مبتلا، ایجادکنندهٔ بدترین محرکها (که در صدر آنها صداهای ایجاد شده از دهان قرار دارد) هستند.
فرد مبتلا به صدابیزاری ممکن است روابط اجتماعی خود را محدود کند، تا جایی که روابط شخصیاش دچار مشکل یا حتی قطع شود. وجود محرکها در محیط کار میتواند باعث شود فرد مبتلا ساعات کاری خود را کاهش دهد یا منجر به ترک شغل شود. افراد مبتلا ممکن است از واکنشهای خود احساس گناه کنند، خودداری فرد از بیان مشکل برای خانواده و دوستان ممکن است آنها را دچار سردرگمی کند زیرا این افراد نمیتوانند بفهمند چرا فرد این احساسات منفی را نشان میدهد زیرا از نظر آنها دلیلی برای چنین واکنشهای قویای در این موارد وجود ندارد.
مکالمهٔ مداوم و باز افراد مبتلا با افراد خانواده میتواند باعث کاهش تنش شود.
علل
برخي تحقيقات نشان ميدهد که ميسوفونيا ژنتيکي است و بيشتر به صداهاي دهاني مربوط ميشود.
اين اصطلاح در سال 2000 و در تمايز با اختلال هراس از صدا (فنوفوبيک) و براي کساني به کار رفت که اعصابشان با صدا تحريک ميشد پیشنهاد شد. محققان معتقدند که نفرت از صدا، به خود صداها مربوط نميشود. بلکه ميتواند ناشي از خاطرات ناخوشايندي باشد که در کودکي براي فرد اتفاق افتاده است.
تمایز از بیماریهای مشابه
تفاوت میزوفونیا با فنوفوبیا یا هایپراکوسیس در این است که فرد مبتلا به شنیدن صداهای خاصی (و نه فرکانسهای صوتی خاصی) هرچند آرام و کوتاه حساس است، بنابراین معمولاً مبتلایان به میزوفونیا قرار گرفتن در محیطهای شلوغ و پر سر و صدا را که باعث حذف محرکها میشوند ترجیح میدهند.
درمان
در حال حاضر هیچگونه درمان عمومی برای این بیماری شناخته شده نیست و تحقیقات به کندی در حال انجام است. استفاده از گوشیهای عایق صدا، گوش دادن به موسیقی یا نویز سفید برای مواجهه با محرکها معمول است. در حال حاضر تحقیقات روی روشهای درمانی مانند درمانِ شناختی رفتار و درمان تمرین با وزوز گوش ادامه دارد.